بي شك تابحال در باره مفاهيمي نظير وسواس فكري،استرس و.. بسيار شنيده ايد وتا حدودي در باره آنها اطلاعات داريد.اما امروز قصد داريم درباره اصطلاح جديد با نام "بهداشت مغزي" باشما صحبت كنيم كه به ندرت درباره آن شنيده ايد.برخي از متفكران و پزوهشگران "بهداشت فكري" را اينگونه مطرح كرده اند كه ،اگر فردي بدنبال انجام كار خلاقانه و خارق العاده مي باشد،نبايد آثار و كارهاي خلاقانه ديگر افراد را بخواند واز ايده هاي آنها استفاده يا كپي برداري كند،چرا كه اين امر موجب مي شود ذهن افراد از فكر كردن درست بازبماند و كاركرد اصلي خود را نتواند اراده دهد.
پس ذهن افراد در صورتي موفق خواهد شد كه ايده هاي ديگران را به طور كامل از ذهن خود پاكسازي نمايد و فرد به خودي خود به دنبال يافتن ايده يا راه حل باشد.اين اصطلاح توسط متفكراني نظير "هربرت اسپنسر"،"اگوست كنت" و "توامس هابر" ارائه شده است.تا بحال چقدر به بهداشت مغزي خود فكر كرده ايد؟ از ديدگاه شما اين مسئله چه مزايا و چه معايبي دارد؟
"آگوست كنت"،جامعه شناس فرانسوي در زندگي اش بطور كامل ازاين اصل پيروي مي كرد. او خود را به عنوان كاهن بزرگ دين بشريت تصور مي كرد و به ظهور جهاني معتقد بود كه در نهايت كاهنان جامعه شناس آن را اداره خواهند كرد.پس اگر آنها آثار دانشوران ديگر را نمي خوانند ،پس افكار و بينش هايشان از كجا بوجود مي آمد؟به گفته آنها ،افكارشان بطور ناخواسته و به گونه شهودي به ذهنشان خطور مي كرد به گونه اي كه افكارشان بصورت تدريجي و بدون هيچ گونه مزاحمت عوامل خارجي وبدون هرگونه قصد آگاهانه و يا كوشش قابل توجهي پديدار مي شد.شايان ذكر است كه درادامه افزوده اند،كه آنها چنين تلاش شهودي را بسيار كارآمد تر از مطالعه و انديشه دقيق مي دانستند.
تحقيقات در اين زمينه نشان داده است كه خلق آثار جديد توسط ذهن فرد بسيار امري بارزش تلقي مي شود،بدين معني كه فرد با استفاده از دانش كسب كرده در زمينه خاص به انجام تحقيقات و آزمون هايي جهت رسيدن به نتيجه انجام دهد ،كه موجب آن مي شود كه مغز انسان در همه حال فعال باشد و از تنبلي آن كاسته شود كه ما امروزه لقب "نخبه"،"مبتكر" و" مبدع"به اين گونه افراد مي دهيم .
البته شايان ذكر است كه هر فردي مي تواند در جايگاه خود نخبه به نظر بيايد در صورتي كه بتواند از ذهن خود به طرز صحيح كار كشيده و از كپي كردن و استفاد از ايده و نظرات ديگران جدا خودداري نمايد.از طرف ديگر پژوهشگران متعددي به اين نتيجه رسيدند كه استفاده از ايده يا فرضيه ديگران در صورتي كه بتواند به فرد ديگر ،راهكار نشان دهد،بلامانع مي باشد،نه اينكه فرد بخواهد به طور كامل از ايده فرد ديگر استفاده كند.